معنی کنایه از شارلاتان
لغت نامه دهخدا
شارلاتان. (فرانسوی، ص) کسی که با زبان خوش مردم را فریب دهد. (فرهنگ نظام). حقه باز. شیاد. چاخان. چاچول. چاچولباز. یارم باز. و در «هدایه ٔ» ابوبکر ربیعبن احمد الاخوینی البخاری، مفتعلان بجشکان به معنای اطبای شارلاتان آمده است. (از یادداشت مؤلف).
حل جدول
پاچه ورمالیده
شارلاتان
دغل، حقه باز، لات
حقه باز
فیلمی با بازی جواد رضویان
کنایه از حقهباز و شارلاتان
پاچهورمالیده
پاچه ورمالیده
کنایه از آدم حقهباز و شارلاتان
پشت همانداز
کنایه از حقه باز و شارلاتان
پاچه ورمالیده
فرهنگ عمید
ویژگی کسی که با چاپلوسی و چربزبانی مردم را فریب میدهد، حقهباز،
فارسی به ایتالیایی
mascalzone
فرهنگ معین
(رْ) [فر.] (ص.) حقه باز، شیاد، کلاهبردار.
مترادف و متضاد زبان فارسی
چاخان، حقهباز، شیاد، متقلب، مشعبد، نیرنگباز،
(متضاد) درستکار
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی لافزن چاچول باز (گویش گیلکی) پزشک نما (صفت) حقه باز متقلب. شیاد، حقه باز، چاخان
واژه پیشنهادی
حسین فرح بخش
معادل ابجد
1077